دلواپسم
چند روزیست درست کارش را انجام نمیدهد. دلنگرانش شدهایم و دستمان به جایی بند نیست. نه شمارهای از او داریم، نه میدانیم به کجا زنگ بزنیم. میان حدس و گمانها ماندهایم. هر شب با استرس به خواب میرویم، نکند اتفاق بدی برایش افتادهباشد؟
مسئول قطع برق را میگویم.
دو روز قبل برقمان قطع نشد. باورمان نشد. دیروز به سراغمان آمد؛ نه بر طبق معمول. ساعت ده خبری از او نبود. با خودمان گفتیم شاید همه چیز تمام شده؛ اما ساعت دوازده غافلگیرمان کرد. امروز هم که نیامد. این بینظمی عجیب است.
در تمام بیبرنامگیهای دولت تنها شخص منظم ایشان بودند. کارش را به نحو احسن انجام میداد. بادقتی مثال زدنی سر ساعت برقمان را قطع میکرد نه یک دقیقه زودتر، نه دقیقهای دیرتر.
حالا که درست و حسابی نیست ما ماندهایم و هزاران فکر، بیمار شده؟ قهر کرده؟ مشکلی دارد؟ دلمان برایش شور میزند و زیر لب میخوانیم: “آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش”
✍ 🏻میم^_^نون
#به_قلم_خودم
#رها_نویسی
#آزاد_نویسی