نیمچه قلم طلبگی

  • خانه 

از غربت تا اشک

30 مرداد 1404 توسط خادم ارباب بی کفن


مداح می‌خواند و من بیشتر گوش جان می‌سپارم.

«اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً…» به این جای فراز که می‌رسد، ذکر مصیبت می‌کند.
از اولین ظالم می‌گوید و روضه‌ی زهرا و درِ سوخته.


اما دل من پر می‌کشد به چند سال قبل‌تر…
آنجا که پدرش را مجنون خطاب می‌کردند.
بر پیشانی‌اش سنگ می‌زدند، خون روی صورتش جاری می‌شد.
غریبانه در کوچه‌ها قدم می‌زد، زباله بر سرش می‌ریختند و او فقط صبر می‌کرد.
زخم‌هایش را کسی مرهم نبود جز خدیجه و ابوطالب؛ دریغ که زود از دستشان داد، سالش با غم آمیخته شد.
به دندان‌های شکسته‌اش اکتفا نمی‌کردند،
دل می‌شکستند و زخم زبان می‌زدند.
آنگاه که قلم و دوات خواست تا وصیتش را مکتوب کند نیز رهایش نکردند و به هذیان‌گویی متهمش کردند.


درد، آن‌قدر بر جانش سنگینی می‌نمود که مدام از حال می‌رفت و نگران بود.
نگران نفسش، نگران اهلش…
که بعد از او با آنان چه خواهند کرد.


و حالا مداح از امتداد غربت سنگین این خاندان عبور کرده و روضه‌ی زهرا و درِ نیم سوخته می‌خواند.
دلم می‌سوزد، از غم پدر که در اشک‌های زهرا گره می‌خورد.
✍🏻میم^_^نون


🖤شهادت جانسوز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سبط اکبرشان امام حسن مجتبی علیه السلام را خدمت شما بزرگواران تسلیت عرض می‌کنم.
https://eitaa.com/avayghalam

مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

نیمچه قلم طلبگی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس