نیمچه قلم طلبگی

  • خانه 

پناه بی‌خوابی

29 مرداد 1404 توسط خادم ارباب بی کفن

باز شبی‌ست از شب‌های بی‌خوابی‌ام. توی افکارم پرسه می‌زنم. میان صداهای ذهنم، خانم مشاور جلویم می‌ایستد: “مگه قرار نبود هر وقت خوابت نمی‌بره راهی که بهت گفتم را انجام بدی؟” درست می‌گوید. همیشه جواب می‌دهد.

چشم‌هایم را می‌بندم. نفس عمیق می‌کشم. خودم را رها می‌کنم. اجازه می‌دهم تنم سبک شود، بعد افکارم.
مثل یک پرنده در آسمان خالی، آزاد می‌شوم.
پرنده‌ی خیالم را به جایی که دوست دارم، هدایت می‌کنم.


مطابق معمول می‌روم توی صحن انقلاب. درست جایی می‌ایستم که ضریح به نگاهم دوخته شود. آرام قدم برمی‌دارم. نزدیک می‌شوم و اشک راه گونه را در پیش می‌گیرد.  هر قطره تکه‌ای از دل‌تنگی و شلوغی‌هایم را می‌شوید، با خود می‌برد.


دل‌مشغولی‌هایم ذوب می‌شوند در بارگاه قدس رضوی. در آغوش نور و سکوت، آرام می‌گیرم، سبک و رها.
✍🏻میم^_^نون
#چهارشنبه‌های_امام_رضایی
#ایران_امام_رضا
https://eitaa.com/avayghalam

مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

نیمچه قلم طلبگی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس