نیمچه قلم طلبگی

  • خانه 

جان غذا

12 مهر 1404 توسط خادم ارباب بی کفن


سخت بود؛ اما آستین‌ها را بالا زدم. بعد از سه روز دوباره غذا پختم، دلم برایش تنگ شده‌بود. یکی از لذت‌بخش‌ترین کارها برای من همین است.

اگر انتخابی باشد، ترجیح می‌دهم از صبح تا شب پای اجاق گاز غذا درست کنم تا اینکه ظرف‌های کثیف را به من بسپارند.


در جوانی یکی از فانتزی‌هایم این بود که مثل برنامه‌های تلویزیون، تمام مواد اولیه را روی میز بچینم و بعد شبیه یک سرآشپز واقعی غذا را بپزم.
گاهی اگر فرصت داشته‌باشم، این رویا را عملی می‌کنم.


همیشه آشپزی برایم چیزی فراتر از پخت غذا بوده، نوعی ابراز عشق.

ترکیب مواد خام و چاشنی ادویه‌ها روابط را جان می‌دهد. کنار هم می‌نشینند و عطر ناب زندگی را جاری می‌کنند. آرام در هم حل می‌شوند و طعم می‌گیرند.


در نهایت هنگامی که سفره پهن می‌شود، خستگی از تنم بیرون می‌رود. حاصل دست رنجم لبخندی بر لب‌ها می‌نشاند، گره‌ی سکوت را می‌شکافد و رضایت در نگا‌ه‌ها می‌دود.
✍ میم^_^نون
#آزاد_نویسی
https://eitaa.com/avayghalam

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

نیمچه قلم طلبگی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس